عاشقانه دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره |
|||
دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : ستایش
وتوست
همیشه گردش گردون بازی دل شکن توست
عاقبت میریزه اشکات چشمی که چشمی رو گریوند
نمیتونه که نلرزه دلی که دلی رو لرزوند
تو نگاه تو رضایت با غروری عاشقونه
من پر از عشق تو بودم دل تو پر ازبهونه بی توهیچم بی تو پوچم دیگه عاشق هیچ کی نمیشم دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 15:43 :: نويسنده : ستایش
تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست... دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 14:56 :: نويسنده : ستایش
یاد ت میاد اون شبی رو که بگو گفتی چرا تو بیقراری فقط بگم عزیزم یه وقت نری تنهام بزاری اما رفتی تو دیگه رفتی نشنیدی حرفه دلمو من ولی موندم با چشمه گریون یه عمری چشم به راه تو اما رفتی تو دیگه رفتی نشنیدی حرفه دلمو من ولی موندم با چشمه گریون یه عمری چشم به راهت میترسیدم بگی دوسم ندارییییییییییی میترسیدم بری تنهام بزاریییییییییی میترسیدم دلس میریزه میدونستم اخه بری دلم میگیره وقتی پشته سرت گریه میکردممممممممممم وقتی خالی موند دستایه سردممممممممممممم وقتی که من دیگه دوست ندارم گفتی مینویسم با همین دستایه سردم دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : ستایش
من چه كنم خيال تو منو رها نمي كنه
اما دلت به وعده هاش يه كم وفا نمي كنه
من نديدم كسي رو كه مثل تو موندگار باشه
آدم خودش رو كه تو دل اينجوري جا نمي كنه
دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : ستایش
کوچيک تر که بودم فکر مي کردم بارون اشک خداست ولي مگه خدا هم گريه مي کنه چرا بايد دل خدا بگيره!!!! دوست داشتم زير بارون قدم بزنم تا بوي خدا رو حس کنم اشک خدا را تو يه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمي بنوشم تا پاک و آسماني بشم! آسمان که خاکستري مي شد دل منم ابري مي شد حس ميکرم که آدما دل خدا رو شکستند و يا از ياد خدا غافل شدند همه مي گفتند باران رحمت خداست ولي حس کودکانه من مي گفت:
خدا دلش از دست آدما گرفته...........
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |