عاشقانه دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره |
|||
سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 21:12 :: نويسنده : ستایش
دوستان دیگه نمیدونم این وبلاگو نگهش دارم یا نه میزارم به عهده خودتون امیدوارم با نظرا تون که اینجا رو ببندم یا نه کمکم کنین
سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 20:53 :: نويسنده : ستایش
غربت را نباید در الفبای شهر غربت جستجو کرد ، همین که عزیزت نگاهش را به طرف دیگری کرد ، تو غریبی
سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده : ستایش
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، همیشه دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 16:52 :: نويسنده : ستایش
دوباره دلم برایت تنگ شده است ، دوباره دلم هوای تو را کرده است. شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 16:50 :: نويسنده : ستایش
اگر دیدی دلی تنها نشسته میان رنج غم ها تک نشسته نگو آن دل چرا تنها نشسته بدان که دوریت آن را شکسته
شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 16:33 :: نويسنده : ستایش
می خوام از آرزوهام برایت بگم پس خوب گوش کن:
می خواهم گلی باشم که توهرصبح آن را بومیکنی.نه می ترسم تو آن را پرپر کنی نمی خوام پرپرشده تو باشم.
می خوام نگین انگشتری باشمکه در دست تو میدرخشد.اما نه می ترسم تو آن راگم کنی نمیخوام گمشده توباشم.
پس به آخرین آرزوی من خوب گوش کن ای کاش وقتی که من مردم بر سر قبر من بیای تا دوباره قلبم به تپش آید.
شب را دوست دارمنه به خاطر ستاره ها
شب را دوست دارم نه به خاطر سکوت و سادگی اش
شب را دوست دارم چون تورا بهخاطر من می آورد
وبه سوی تو می کشاند.وقتی شب بال خود را برسر شهر می گستراند پرنده ی دلم به سوی تو پر می کشد. ![]() موضوعات آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |